خاطرات من و شووری

خونه اونجاست که صداته پر عطرنفساته جایی که رو در و دیوار همه جا نقش اون چشاته

خاطرات من و شووری

خونه اونجاست که صداته پر عطرنفساته جایی که رو در و دیوار همه جا نقش اون چشاته

این روزها....

سلام سلام این روزا دوست دارم تند تند آپ کنم و از کارایی که انجام دادم تعریف کنم ولی خب به همون میزان که کار انجام میدم وقتم پره و سرم شلوغه!
-آخر هفته ی پیش مامانمینا رفتن مسافرت 3 روز من و نوید تو خونه تنها بودیم خیلی خوب بود و آرامش داشتیم خیلی خوشحالم که از 26 آبانماه به بعد همیشه در کنار هم خواهیم بود و از فکر اینکه الان تو خونه تنهاست و حوصلش سر میره خلاص میشم..  ناهارا رو نوید درست میکرد بهش میگم این سبک زندگی خیییلی خوبه بیا همینجوری زندگی کنیم... میگه بریم سر خونه زندگیمون درستت میکنم!!! منم بهش گفتم آرزو بر جوانان عیب نیست.....
-نوید شدیدا رژیم داره و ورزش میکنه یعنی میخواد واسه عروسیمون هیکلش خیلی ردیف باشه.. رژیمش خییلی سخت و شدیدا هم ورزش میکنه صبحا بعد از نماز صبح میره پارک میدوه! یه روز باهاش رفتم کلی خسته شده بودم شووری میگه: بریم سر خونه زندگیه خودمون اینقدر بهت تمرین میدم که درست شی! کلا این بچه من و گرفته که درست کنه!!!
-یه شبم با دوتا از خواهرام رفتیم پارک که تصمیم گرفتیم ماشین برقی سوار شیم واقعا کیف داد من عاشق ماشین بازیم.... خیلی خوب بود خواهرم از قصد کوبید به ماشین من کم مونده بود پرت شم بیرون همه میگفتن اینم از عوارض خوش هیکلی اینقدر وزنت کمه که داشتی پرت میشدی بیرون....
-هنوز سرویس چوبمو سفارش ندادم باید زودتر برم سفارش بدم چون میدونم خییلی بد قولن !
-اینترنتم تا فردا شارژ داره نوید میگه نمیخواد دیگه شارژ کنیم تا بریم واسه خونه ی خودمون بگیریم ولی من دوست دارم این روزا رو بتونم ثبت کنم ! روزای آخری که بتونم از اتاق خودم آپ کنم.... خیییلی عجیبه وقتی به این موضوع فک میکنم دلم میگیره و اشک تو چشمام جمع میشه اتاقمو خیییلی دوست دارم میخوام بیشتر وسایلاشو ببرم تا توی اون یکی اتاقمون بچینمش تا احساس کنم اتاقم و از خونمون بردم حتی دوست دارم تختمم ببرم اگه جا بشه....
- یه روز با خواهرم رفتیم دنبال لباس که واسه عروسیه ما بخره بعد از کلی چرخیدن یه سرم به لباس عروسا زدیم احساس میکنم این شیرینترین کاره لباس عروسا رو خیییلی دوست دارم اونایی که پفشون خیییلی زیاده از یکی خیلی خوشم اومد ولی بازم باید بگردم دوست دارم همشونو پرو کنم....لباس عروس پوشیدن خیییلی حس خوبیه....
-بابای نوید اصرار داره که قبل از عروسی یه روز دوتا خانواده بشینن و راجع به همه چی صحبت کنن ولی من شدیدا استرس دارم  میترسم مامان نوید چیزایی بگه که هم خودشون و کوچیک کنه هم موجب ناراحتیه خانواده ی من بشه من دوست ندارم خییلی چیزا رو به خانوادم بگم تا احترام خانواده ی نوید حفظ بشه ولی مامانش رعایت نمیکنه.... خودش با حرفاش کارایی رو هم که میکنن میبره زیر سوال ... اون شبی که نوید بهم گفت ... باز تپش قلب گرفتم...
-واسه کارت عروسی یه ایده ی خییلی خوب دارم که اگه هزینش بالا نره این کارو انجام میدیم....
- این روزا بزرگترین دغدغم کار نویده که از خدا میخوام هر چه زودتر یه شغل عالی براش جور بشه....
-چندجایی آرایشگاه دیدم... تا اینجا از آرایشگاه موزا تو ستارخان خوشم اومده ولی بازم میخوام بگردم خواهرم واسه عروسیش مژگان دادفر رفته بود که عااااااالی درستش کرده بود حالا منم دوست دارم برم اونجا ولی فک میکنم خیییلی قیمتش بالا باشه.... از دوستای تهرانی هرکس آرایشگاه خوب سراغ داره بهم معرفی کنه که برم ببینم...ممنون میشم....
-دلم میخواد کت شلوار نوید خیییلی آس باشه باید خییلی بگردیم واسه کت شلوارم اگه جایی با قیمت  مناسب در نظر دارید بهم معرفی کنید....
- تعداد مهمونای ما خیییلی بیشتر از نویدیناست و قابل حذف کردنم نیست ... خب اونا با فامیل پدری ارتباط ندارن ولی ما هم دوطرف دعوت هستن هم دوست و آشنا زیاد داریم تازه فامیلای شوهرای خواهرام و خانم داداشمم هستن ولی خانواده ی نوید توقع دارن ما مهمونامون و کم کنیم خب آخه چطوری؟ نمیشه که اینا همه واسه ما مهم هستن تازه ما به میزان طبیعی مهمون دارم اونا زیادی کمن....
-آتلیه مونو هم رزرو کردیم ماجرازا این قراره که صاحبخونه ی ما که ازش خونه گرفتیم دست بر قضا آتلیه دار از کار دراومده بود تو حرفا که گفته بودن اینا زوج جوونن که تازه میخوان زندگیشونو شروع کنن طرف گفته بود خب واسه عکس و فیلمشون بیان پیش من بهشون تخفیف میدم نویدم میگفت بریم ببینیم ولی خب من ته دلم زیاد راضی نبودم با خودم فک میکردم حالا اگه از کارش خوشم نیاد بازم مجبورم انتخابش کنم یه جورایی دل چرکین بودم وقتی رفتیم اونجا دیدیم خیییلی آتلیه ی شیکیه وقتی آلبومش و دیدیم نظرم کاملا فرق کرده بود از کارش خییلی خوشم اومد جالب این که اولین عکس آلبومش عکس یکی از آشناهای ما بود خییلی جالب بود بعدا از اونا هم یه پرس و جو کردم که گفتن خیییلی از کار این طرف راضی بودن این شد که اکی و دادم و رزرو شد نویدم یکی از بهترین منوهاشو انتخاب کرد که دستش درد نکنه ... کیفیت آلبوم ژورنال و عکسای مدلینگش خییلی خوب بود خدا کنه واسه ما هم خیلی خوب بشه... چندتایی هم آرایشگاه و مزون بهم معرفی کرد که باید برم ببینم....
_پی نوشت: خدا جونم عاششششششششششششقتم .... خودت هوامونو حسااااابی داشته باش....

نظرات 8 + ارسال نظر
شیدا پنج‌شنبه 7 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 04:36 ب.ظ http://qasedak1366.blogfa.com/

خدا رو شکر که همه چیز رو براهه.

tara جمعه 8 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:29 ق.ظ

vaay azizam,khaterateto k khondam delam khast aroos sham ina ro tajrobe konam

یاسی جمعه 8 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:46 ب.ظ http://rozhayeyasi.blogsky.com

سلام رهاجونم
وبلاگت روکه بازکردم اول رفتم سراغ کامنتای پستت قبلت دیدم عجب سوتی دادم کامنتی که واسه یکی دیگه
نوشه بودم (جاری نو)واسه توگذاشته بودمش آخه من سرعت نتم پایینه تووورد کامنتهارو مینویسم بعدکپی میکنم.ببخش دیگه
خیلی واست خوشحالم که داری میری سرخونه وزندگیت ما که تاخونمون تکمیل نشه نمیشه تاریخ واسه عروسیمون مشخص کرد
آقانویدم کارپیدامیکنه نگران نباش
ایشالاکه خوشبخت بشی عسیسم

المیرا جمعه 8 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 07:10 ب.ظ http://limonaz.blogfa.com

وای خوش به حالت....

چه روزایه خوبی رو داری میگذرونی دختر

قبل عروسی خیلی حال میده.برایه انتخابه آرایشگاهم به اتلیه نگاه کن یهنی نزدیکه هم باشن خیلی عالیه.وگرنه آرایشگاهی هم که من رفتم خیلی عالی بود.اسمش پارس پرنسس تو پاسداران هستش.

برایه لباس عروسم برو جمهوری یا کوچه برلن فقط بجنب چون خیلی فرصت نداریا.نزار نزدیکه عروسی استرسه این چیزارو بگیری.برایه وسایله چوبیت هم زودتر اقدام کن.

جوجوهه شنبه 9 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:04 ق.ظ http://shimbil.blogfa.com

وای رهایی این حس و حالت...این استرسات منو میبره به یک ماه قبل .خوب حالتو درک میکنم .همه دوست دارن عروسیشون به بهترین نحو برگزار بشه اما امان از این خانواده شوهر.غصه نخور منم سر همین خسیس بازیهای مامان بابای علی چقدر حرص و جوش خوردم چقدر وزن کم کردم اما مگه اونا درست شدن .فقط خودشو نو کوچیک کردن و ماهیتشونو نشون دادن.
پس بیخیال عروس خانوم

همسفر پاییزی شنبه 9 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:47 ق.ظ http://hamsafare-paeizi.persianblog.ir/

خسته نباشی عروس خانم.حسابی در حال بدو بدو کردنیا
جالبی اینجاست که همیشه عروس بیشتر از داماد استرس همه کارها رو داره
اگه دوست داری ی آرایش لایت و ساده داشته باشی ی سرم برو این آرایشگاه کارهاش رو ببین.من که از بیشتر عروسهایی که درست کرده بود راضی بودم.
ملکه زیبایی 44130007
میشه تلفن آتیله رو که واسه مراسمت گرفتی بدی.
قیمتش در چه حدودی بوده؟

آتلیه ی مهرو ماه... دوتا شعبه داره تو ونک که عکسای عروسی رو میندازن و یه شعبه هم تو مهرآباد که عکسای اسپرت رو میگیرن.... واسه ما قیمتش 2 میلیون میشه البته اسپرتامون هم جدا حساب میشه.... ولی کارش انصافا قشنگه شمارشو الان ندارم ولی برات میذارم....
مرسی که آرایشگاه معرفی کردی خصوصا که از پیش شمارش معلومه به ما نزدیکه....

نسیم شنبه 9 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 04:15 ب.ظ http://peki.blogfa.com

چه پست قشنگی همش درباره ی عروسی و اتفاقای قشنگ همه چیزی که آرزوی هر کسیه
واقعا برات خوشحالم رها جونم تو همه چیز مثبت فکر کن و نگران نباش ایشالا همه ی کارا جفت و جور میشه و همه چیز خوب پیش میره
من تا حالا دادفر نرفتم اما از اون جایی که شنیدم خیلی گرونه،همون فامیلامون که عکسشونو تازه گی گذاشته بودم موهاشونو اونجا کوتاه کرده بودن خیلی هم چیزه خاصی نبود اما فوق العاده گرون!
منم خواهرم برای عروسیش رفت (ملینا)شهرک غرب، اما فقط گریم کرده بود آرایش محو.
گل بانو توی خیابون ظفر(نفت) عروساشو قشنگ درست میکنه

مرررررسی عزیزم از راهنماییت حتما اونجا سر میزنم....

بهار جمعه 22 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:24 ق.ظ http://1367.blogfa.com

سلام عزیزم مزسی بهم سر زدی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد