خاطرات من و شووری

خونه اونجاست که صداته پر عطرنفساته جایی که رو در و دیوار همه جا نقش اون چشاته

خاطرات من و شووری

خونه اونجاست که صداته پر عطرنفساته جایی که رو در و دیوار همه جا نقش اون چشاته

پاگشایی....

سلام به دوست جونیام چون از خونه خواهرم کانتکت شدم مجبورم کوتاه بنویسم فقط اومدم اعلام موجودیت کنم... می دونید دیگه تصمیم گرفتیم اینترنتمون و خونه ی مامانمینا راه اندازی کنیم تا وقتی میریم اونجا حداقل از این تکنولوژی بهره ببریم...

خدا رو شکر میکنم همه چی خوب و عاالیه زندگیم با نوید و خیلی دوست دارم و خوشحالم که تا این حد عاشق مرد زندگیمم و اونم عاشق منه تو زندگیمون مشکل زیاد داریم ولی به لطف خدا و عشقی که بینمونه خیلی چیزا به چشمم نمیاد....

الان فقط یه مشکل خنده دار دارم و اون چیزی نیسعت جز پاگشایی... تعجب نکنید بله پاگشایی این مساله ای که واسه ی همه عروسا فقط تفریح به حساب میاد واسه من شده غصه ... نمی دونم چرا مادر شوهر و خواهرشوهرم نمی خوان منو پاگشا کنن... واسم خیلی ناراحت کنندست تو خانواده ی ما این مساله خیلی مهمه... دلم نمی خواد خانواده ی شوهرم و ناراحت کنم و از طرفی هم روی اونو ندارم که ازشون بخوام منو پاگشا کنن هیچی به ذهنم نمیرسه راهنماییم کنید که چیکار کنم... تازه من انتظار ندارم کل خانوادم و دعوت کنن فقط مامان بابام فک نمیکنم خواسته ی زیادی باشه این روزا خیلی به این مساله فک میکنم... خواهرام می خواستن واسه پاگشایی من کل خانواده ی شوهرم و دعوت کنن ولی من نذاشتم گفتم اونوقت اوا هم انتظار دارن خانواده ی شوهر من تو پاگشایی ها دعوتشون کنن که میدونم همچین اتفاقی نمی افته...خیلی برام سخته چیزی که همه خیلی راحت براشون پیش میاد واسه من اینقدر مایه ی غصه خوردن باشه... دعا کنید زودتر دعوتم کنن تا جلوی خانوادم شرمنده نشم....

بهم بگید چه مدلی بهشون رسممون و بگم تا ناراحت نشن و خودمم ضایع نکرده باشم...

دوست دارم خیلی بیشتر بنویسم ولی مثلا اومدم مهمونی و باید برم...

به همتون سر میزنم ولی نمیتونم کامنت بذارم هروقتم بتونم آپ میکنم...

نظرات 19 + ارسال نظر
مرمری یکشنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 09:13 ق.ظ http://khatoonnevesht.persianblog.ir/

باید بسپریش به همسرت اون باید اینو بهشون بگه

جوجوهه یکشنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 11:10 ق.ظ http://shimbil.blogfa.com

سلام خانومی چه عجب پیدات شد
خوشحالم که همه چیز خوب پیش میره عزیزم .اینکه ناراحتی نداره به نوید بگو تا یه جوری به خانوادش برسونه قضیه رو .اینجورب دیگه نه تو ضایع میشی نه کسی ناراحت میشه

متاهل با سابقه 10 ساله یکشنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 02:54 ب.ظ

قربونت بهتره همسرت باهاشون صحبت کنه . خودت اصلا در مورد این موضوعات دخالت مستقیم نکن.

coral یکشنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 06:30 ب.ظ http://cupoflife.blogfa.com/

سلام رها جون.خوبی؟؟؟!!
یعنی اینترنت نمیتونی بگیری برا خودت؟؟؟!! دلمون برات تنگ میشه خب...
راستی در مورد پاگشا من نظری ندارم چون خانواده همسرم هم منو پاگشا کردن و این اولین استارت جنگ و قطع رابطه باهاش بود و تو پاگشاهای خانواده خودم هم اجازه ندادم خانواده همسرم رو بگن بیان...
ولی باز به نظرم میتونی به همسرت بگی خواسته ات و اون میتونی از خانوادش بخواد که رسم و رسومات شما احترام بذارن

شیدا دوشنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 12:20 ق.ظ http://qasedak1366.blogfa.com/

رها جان بهتره در این مورد از همسرت کمک بخوای.اگه همسرت خیلی با سیاست این مطلب رو به مامانش بگه خیلی بهتره.
ولی اگه بازم پاگشا نکردن خودتو ناراحت نکن.من که اول زندگیه مشترکم همه ی خانواده ی شوهرم رو پاگشا کردم.دیدی تورو خدا؟؟؟؟؟؟؟؟؟

masi دوشنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 08:41 ق.ظ

سلام عزیزم خودت این مساله رو بگی شاید خوب نباشه به شوهرت بگو که این مساله رو بگه بهش بگو که واست خیلی مهمه اون هم حتما درک میکنه عزیزم و قبول میکنه خودتو درگیر این مساله زیاد نکن بعضی خانواده ها هم وقتی دختر و پسر عقد کردن همدیگه رو دعوت میکنن اگه شما اون موقع که عقد کردید دعوتتون کدن بزارش به حساب پا گشا

بهارنارنج و یاس رازقی دوشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 10:10 ق.ظ http://formyramin.blogsky.com

سلام عزیزم . به نظر من کامل بسپارش به همسرت. تو اصلا مستقیم چیزی نگو بهشون. نهایتا اگه نشد به خونواده ات توضیح بده که اونا رسم ندارن. حرص دیگران رو خوردن خیلی اشتباهه...

ناهید چهارشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 01:00 ق.ظ http://sayareyenahid.blogfa.com

عزیزم الهی قربونت برم عروس خانومی من و تو حتما میتونیم دوستای خوبی باشیم من لینکت میکنم تو هم منو به اسم سیاره ناهید لینک کن عزیزم درمورد مشکلت یه راهنمایی کوچولو"به مامانت بگو خونواده شوهرتو همون درجه یکا یعنی پدرمادرشوهرتو اگه خواهرشوهربرادرشوهرمجرد داری رو دعوت کنن به عنوان پاگشا تا اونا هم بفهمن رسوماتتونو...غصه نخور خواهری زندگی همینه

مرسی گلم...
ای بابا مامان من ما رو خیلی زود پاگشا کرد و خانواده ی شوهرم . خواهر شوهرم که ازدواج کرده رو هم دعوت کرد ولی فک کنم مساله اینجاست که کسی نمی خواد به رسوم ما اهمیت بده...

عطی چهارشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 09:36 ق.ظ http://atiy-hamed.blogfa.com

ســــــــــــــــلاااااااااااااام عروس خانووووووووووم

شکیبا چهارشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 09:07 ب.ظ http://www.vaghiyat.blogfa.com

سلام وبلاگ نازی داری
به منم سر بزن و نظرتو درباره تبادل لینک بگو

[ بدون نام ] چهارشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 06:36 ب.ظ

جوجو بانو چهارشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 09:36 ب.ظ http://joojoo85.blogfa.com

ما هم چنین رسمی داشتیم اما اونا فقط بابا مامانمو دعوت کردن
مامان منم می خواست دقیقا کاری که شما می خواستید رو انجام بده ولی من نذاشتم

sara دوشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:43 ق.ظ http://my-one-and-only.blogfa.com

سلام دوست عزیز وبلاگ زیبایی داری
خوشحال میشم به منم سری بزنید

نیلوفر (پرواز حرفهای خط خطی) جمعه 30 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 05:59 ب.ظ http://www.niliniloo.blogfa.com

سلام عزیزم وبلاگ قشنگی داری سبک نوشتنت قشنگه به منم سر بزن با تبادل لینک چه طوری

المیرا چهارشنبه 10 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 07:40 ب.ظ http://www.shakhshemshad.blogfa.com

دوس داری تبادل لینک کنیم؟

ارغوان شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 12:18 ق.ظ http://www.tashasho.blogfa.com

سلام عزیزم وبت خیلی قشنگه من لینکت کردم به وبه منم سری بزن خوشحال میشم
راستی واسه این مسائله پاگشایی این روزا به خاطر اینکه مردم خرج نکن میگن رسم نداریم ولی من با نظرات بقیه موافقم فقط به همسری بگو وقتی میدونی خوشحاله با ارامش ولی زیادم صغری کبری نچین در اخرم یه حرکت انتهاری بیا که جریحه دار بشه؟مثلا بگو واسه خاطر من جلو خونهوادم واز این جور حرفا که با این کار چه منفعتهای پیش میاد خودت بهتر میدئنی چطور با شوشو حرف بزنی ولی اینو بگم خونه وادتو به رخشششششش نکششششششششششششششششششیییییی دختر

سادات یکشنبه 27 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:49 ب.ظ http://gap62blogfa.com

سلام نو عروس اصلا نگران این چیزا نباش و نذار اوایل زندگیت با غصه باشه اینقد برای خودت ارزش و احترام قایل باش که این چیزا برات مهم نباشه امااگه برات خیلی مهمه باید همسرت به خانوادش بگه اینا رسمشونه و اگه شما دعوت نکنیدشون من حلوی خانوادش خجالت می کشم و یا اینکه اگه این راه برات ممکن نیس تو با خانوادت حرف بزن و بگو اینا این رسم را ندارن.اما چیزی که مهمه اینه که زندگی اینقد مسایل بزرگتر و مهم تری داره که وقتی درگیرش بشی به این رسم و رسومها و این ناراحتی هات می خندی
موفق باشی وسال نو هم مبارک

mobina پنج‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:24 ب.ظ http://www.mobinaei.blogfa.com

سلام عزیزم..خوشبخت باشی ایشالله...گلم این دغدغه ها واسه همه هست..مادر شوهر من ..منو پاگشا کرد کاش نمیکرد ابرومو جلو خونوادم برد خیلی وحشتناک بود..تا صبح گریه کردم خیلی بی احترامی کرد..خواهری عوضش کاری کن که اوازه ی خوشبختیه خودتو همسرت گوش فلک رو کر کنه...کاری کن همه به عشق وخوشبختیتون غبطه بخورن...همسرتو داری دنیارو داری غم به دلت نیاد..خوشبخت باشی خواهری..

شیم شیم دوشنبه 16 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 05:04 ق.ظ

سلام گلم قصه هات خیلی قشنگه از سال ۹۱
تا حالا ننوشتی چرا مطلب جدید بزار

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد