خاطرات من و شووری

خونه اونجاست که صداته پر عطرنفساته جایی که رو در و دیوار همه جا نقش اون چشاته

خاطرات من و شووری

خونه اونجاست که صداته پر عطرنفساته جایی که رو در و دیوار همه جا نقش اون چشاته

کارای عروسی.....

سلام دوست جونیا  http://eshghamm.blogfa.com/

حالم خدار و شکر خوبه آیا کسی میخواست حالمو بدونه؟!!!

اونشب وااااقعا عصبی بودم تا حالا تو زندگیم این درجه از عصبانیت و درک نکرده بودم آخه من رو حرفای بابام خیلی حساسم دوست دارم نظرش رو من و متعلقات به من خیلی مثبت باشه کلا دوست دارم فقط ازم تعریف کنه کوچکترین انتقادش من و خیلی بهم میریزه.... اونشبم بابام از خانواده ی نوید انتقاد کرد اونم بابای صبور و کم حرف من این شد که من خیییلی بهم ریختم و طی یک عملیات انتحاری زنگ زدم به نوید خییلی عصبانی بودم بیچاره عشقم واقعا به قول خودش غافلگیر شده بود تو عصبانیت خیییییلی چیزا بهش گفتم و از عصبانیت نفسم در نمی اومد مخصوصا که سعی میکردم آروم حرف بزنم تا کسی متوجه نشه بهش گفتم من فردا خرید نمیام(آخه قرار بود فرداش بریم خرید عروسی) مامانت با خواهرت پاشن بیان خونه ی ما تا من خیلی محترمانه همه ی حرفامو بهشون بزنم دلیل حضور خواهرشم این و عنوان کردم که اون منصف تره و به خاطر سنش بهتر منو درک میکنه.... نوید که الهی فداش شم حسابی آرومم کرد منو که مث یه کوه آتشفشان داشتم فوران میکردم و آروم آروم کرد تا جایی که خودم از رفتارم پشیمون شدم .... وقتی حالم بهتر شد واقعا بهش افتخار کردم از رفتار عاقلانش خیییلی خوشم اومد... اونشب من با عصبانیتم میتونستم خیلی کارا رو خراب کنم ولی نوید آرومم کرد و من و به خودم آورد اینا رو نوشتم تا همیشه قدرشو بدونم و یادم نره خلاصه که این رفتارا رو فقط به خاطر خوبی نویدم تحمل میکنم و این شعرو با خودم زمزمه میکنم....
تو نکویی کن و در حق کسی بد مپسند            که بد و نیک جهان گذران میگذرد...
خلاصه که الان که در خدمتتون هستم دوباره روحیم عالیه مخصوصا که مامان گلم تو این مدت حسابی باهام حرف زده که این مشکلات واسه همه هست و اینکه مامان نویدم بالاخره یه مادر و حرفاش و بذار پای استرسی که داره و.....مرسی مامان گلم که سعی میکنی این روزا روزای خوب زندگیم باشه....

اما بریم سر کارای عروسی:
خرید عروسی تا حدودی انجام شد لوازم آرایشی و بهداشتی خریداری شد + چمدونا +لباس خواب و لباس زیر +حوله ها
اکثر لوازم آرایشم سه مارک گاش و بورژوا و وو هستن ....  چمدونا رو خودم دوسشون دارم...
اونروز نتونستیم عطر خوب پیدا کنیم اینقدر عطر بو کرده بودیم که من تپش قلب گرفته بودم و همه ی بوها هم قاطی شده بود واسه همین فرداش رفتیم از بوستان عطر خریدیم من میگفتم بیا از عطرایی که الان استفاده میکنیم برداریم که نوید گفت بیا بوهای جدید برداریم خلاصه عطر من اسمش blackxs و عطر نوید اسمش angel schlesser  هست که خیییلی بوهای خوبی دارن

-دیگه جونم براتون بگه از کارایی که انجام دادم 2 تا فیلم دیدم! شبهای روشن و a walk to remember چقدر مرتبط بود با کارای عروسی....
-و بالاخره سخت ترین کار جهیزیه انجام شد.... بله سرویس چوب انتخاب کردم و قرار شد 1 آبان بیارن تاریخ و زود گفتیم که اگه بد قولی کردنم دیر نشه سرویس چوب شامل: مبل وناهارخوری ویترین تخت و میز توالت... واقعا انتخاب بین اون همه طرح و مدل کار سختی بود مخصوصا که واسه مبل طرح خاصی تو نظرم بود ولی خدا رو شکر همه ی چیزایی که می خواستم و پیدا کردم و دوسشون دارم... تخت و میزتوالتم از ایناست که بغلش چراغ میخوره خودش بیشترش سفیده مشکیم داره چراغاشم گفتم قرمز بزنن که به اتاقم بیاد.... ویترینم سفید ه و طرحش خاصه که خیلی زود به دلم نشست میزناهار خوری 4 نفره گرفتم تا خونم خیلی شلوغ نشه  اونم سفیده و مبلی که دیدم بنفش بود که روی دسته هاش سنگ خورده بود که من خواستم برام چرم سفید بزنن و کوسناشو دورو بزنن یه رو سفید و یک رو قرمز... مغازه داره گفت طرحتون خیلی قشنگ میشه اگه آماده کردیم و خودتون نپسندیدید ما خودمون برش میداریم واسه شما توی یه رنگ جدید میزنیم ! حالا خدا کنه همشون خوشگل بشن... هروقت تحویل  دادن و چیده شد براتون عکسشونو میذارم....
-همون روز در حال خرید بودیم که بهمون خبردادن که خواهرزادم بیمارستان بستری شده بیرون از خونه جیگر خورده بوده و حالش بد شده بود ... پسر نازمن .... طفلک خواهرم نگران بود بچش تا عروسی وزن کم نکنه حالا با این مریضی کلی بچه وزنش کم میشه ... متاسفانه گفتن باید 5 روز بیمارستان باشه ...

-چهارشنبه رفتیم ملاقاتش و واسش یه ماشین خریدیم که میرقصه عشق خاله کلی ذوق کرد ....خاله فدات شه زودی خوب شو...

 قرار بود آخر این هفته با خواهرم بریم دنبال آرایشگاه که با این اتفاق کنسل شد ! حالا ببینم دوباره کی وقت میشه بریم...

-امروز خونمون و تحویل میدن خوشحالم میتونیم زودتر کار نقاشی رو شروع کینم و بعد از اون چیدن خونه ! و از همه مهمتر اینکه نوید وسایلاشو میاره اینور و از شرق تهران رسما خلاص میشه(بچه های شرق تهران بهشون بر نخوره ولی خب چون ما غرب زندگی میکنیم طبیعتا اینور و بیشتر دوست داریم) و اینجوری به همدیگه نزدیکتر میشیم....
-خداجونم شکرت ... خییلی مخلصیم خدا .... راستی وامی که منتظرش بودیم به اسممون درنیومدا حتما حکمتی توش بوده دیگه خودت هوامونو داشته باش دوست من....

نظرات 33 + ارسال نظر
رازقی پنج‌شنبه 14 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 05:47 ب.ظ http://MYAMOROUSDAYS.BLOGFA.COM

عزیزم از همه بیشتر این موضوع توجهمو جلب کرد که مامانت کنارته و داره بهت امید میده. قدر بدون.. خیلی مادرا تو این موقعیت تازه میشن آتیش بیار معرکه
با همینقدر تعریف عاشق وسایلت شدم. چقدر ذوق دارم زودتر عکسشو ببینم. بخصوص تخت هاتو. بوس

حق با توئه ... ممنون عزیزم... حتما عکسشون و میذارم....

بهنام پنج‌شنبه 14 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 07:36 ب.ظ http://www.zibatarineshg.blogfa.com



تو مرا یاد کنی یا نکنی، باورت گر بشود گر نشود

حرفی نیست...

اما...

نفسم میگیرد در هوایی که نفس های تو نیست...



شیدا پنج‌شنبه 14 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:02 ب.ظ http://qasedak1366.blogfa.com/

خوشحالم که الان آر ومی دوستم....سعی کن تو این روزا هیچ چیز اذیتت نکنه عجیجم.
موفق و پیروز باشی.

coral جمعه 15 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:03 ق.ظ http://letters2mylove.persianblog.ir/

اولا مه خریدات خیلی خیلی مبارکت باشه و به شادی و مبارکی استفاده کنین ازش.
دوما این که روزهای قبل ازدواج به دلیل استرس بالا و حجم زیاد کارهای انجامی،اعصاب ها خیلی بهم میریزه.سعی کن رو خودت کار کنی و نذاری کسی اینجوری با اعصابت بازی کنه.
یادت باشه این همه تدارک واسه اینه که در یک شب رویایی تکرار نشدنی،تو و همسرت شاد باشین.پس حسابی به خودتون برسید و هوای روحیه و احوال هم رو بیشتر از همیشه داشته باشید تا روز عروسیتون هم شاد و خوب سپری شه

ممنون عزیزم .... حرفت رو قبول دارم...

نفیسه جمعه 15 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:43 ق.ظ http://z-shirin.blogfa.com

خریدات مبارک باشه خانومی
خوشحالم که آروم شدی و با آرامش و شادی داری کارات رو انجام میدی...

مریم و شوشو جمعه 15 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 01:44 ق.ظ

عزیزم به سلامتی داری عروس میشی.من واسه کسایی که تو کیر و دار عروسی هستم خیلی خوشحال میشم.چون بهترین و مهمترین روزای زندگی ادمه.
ایشاا.. بهترین خاطرات رو ثبت کنی.تو همه مراسما از این ناراحتی و دلخوریا پیش میاد ناراحت نباش.
وسایلتم اینجور که تعریف کردی حسابی میترکونه.مبارکتون باشه.

نازنین (بوسه های تو) جمعه 15 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:37 ق.ظ

عزیزم چه خوب که اقاییت انقده آقاست....و مامانت هم انقده خانوم....جدی بهت مبگم قدر بدون....هرچند عاشق این رفتارت ام که خودت قدر همه چیزو می دونی.....از این اخلاقت خوشم میاد.... گلی به نظر من یک تشکر هم از اقاییت بکن و. بگو بهش که فهمیدی اون شب چه کار بزرگی در حق خودتو زندگیتون کردی.با منترل کردن خودش و اروم کردن شما....حس خیلی خیلی خوبی بهش میده اونم توی این استرسها و شلوغی ها...گلم منتظرم تا عکس خریدهاتو ببینم.....
خوشبخت بشی رهای عزیزم.....

مرسی عزیزم... ازش تشکر کردم البته مث همیشه با شوخیاش نذاشت که من خیلی جدی ازش تشکر کنم و سعی میکرد حرف و عوض کنه و اصلا به روم نیاره....
ممنون نازنین جونم

بهنام جمعه 15 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:42 ق.ظ

زری جمعه 15 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:01 ب.ظ http://myheart-z.mihanblog.com/

خدا رو شکر که کارت داره خوب پیش میره. فکر میکنم مبلت خیلی قشنگ باشه دوست دارم زودتر ببینم.

پریسا جمعه 15 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 02:36 ب.ظ http://dastanemehraban.blogfa.com

salam raha khanumi vaaaaaaaaay cheghad hal mide
adam mashghule jahizieo khuneo ina bashehaaaaaaa
azizam inruza hoseley neveshtan nadaram vase hamine
injuri shodam

مهتاب 1 جمعه 15 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 06:19 ب.ظ

انشاا... که حال خواهرزاده ات زود زود خوب شهخریداتم یه جا مبارک انشاا... که خوشبخت شی عزیزم

نسیم جمعه 15 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 06:41 ب.ظ http://peki.blogfa.com

ایشالا تا همیشه در کنار هم بتونید به آرامش و خوشحالی برسید
منم غربم واقعا هر کی به محل خودش عادت داره ها،خدارو شکر که مجبور نشدی بری جای دیگه
خرید واسه عروسی خیلی مزه میده ها نه؟ولی استرسم داره فک میکنم زودی باید دنبال ارایشگاهم بری که دیگه خیالت راحت باشه
آخ جوون یکم دیگه کلی عکسای خوشگل میخوایم ببینیم
ایشالا خواهر زاده ی گوگولیت زودی خوب بشه

نیلوفر شنبه 16 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:45 ق.ظ http://Nilo0ofar.mihanblog.com

همه خریداتون مبارک باشه عزیزم
منتظر عکساش هستیماااا
ایشالا به سلامتی و دل خوش

سودا شنبه 16 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:51 ق.ظ

مبارکه...

جوجوهه شنبه 16 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:29 ق.ظ http://shimbil.blogfa.com

رهایی این استرس ها و عصبانیت ها طبیعیه بخدا ...من خوب میفهمم چی میگی.درسته خانواده شوهر هم چیزی تو دلشون نیستا اما بخوای نخوای تیکه هاشونو میندازن...
تو اشتباه منو نکن .مثل من خودتو نخور و حرص الکی هم نخور .اصلا بیخیال شو.
عطر علی کوچولو هم همین مارکه خدایی خیلی خوش بو و ماندگاریشم عالیه.
انشالله زودتر به همه کاران برسی عروس خوشکله

مامان آمیتیس شنبه 16 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:19 ب.ظ http://amitissheyni.blogfa.com

رها جون عزیزم مبارک باشه! امیدوارم خوشبخت بشی! سعی کن استرس نداشته باشی خدا خودش همه چی رو حل می کنه! راستی عزیزم من رمز پستای قبلی تو می خوام خواستم ببینم می تونی به من هم بدی؟

لیلی شنبه 16 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 04:21 ب.ظ

منم بهت تبریک والبته خسته نباشید میگم
عزیزم خیلی ذوق وسایلتو دارم حتما عکس بذاریا.
انشاا..همیشه سایه ی مامان وبابای مهربونت والبته همسرفهمیده وگلت روسرت باشه.
خواهرزادتم انشاا.. زودی خوب بشه وتوی عروسی حسابی بهش خوش بگذره.

تربچه شنبه 16 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 06:02 ب.ظ http://torobcham.blogfa.com

سلام رهایی
خیلی خوشحال شدم حالت بهتره
همه خریدات هم مبارکت باشه
بهترین مامان دنیا رو هم داری از طرف من ببوسش
امیدوارم همه کارات خوب پیش بره
انشالله حال خواهرزاده گلتم زود خوب میشه

المیرا یکشنبه 17 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 02:04 ق.ظ http://limonaz.blogfa.com

بابا یه چندتا عکس میزاشتس دلمون باز میشد.خریدات مبارک باشه عزیزم

از هیچی عکس ندارم فعلا همه چی بسته بندیه... وسایل چوبی رو هم که هنوز نیوردن...

کلبه ی تنهایی من یکشنبه 17 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:16 ق.ظ http://kolbeyetanhaiyeman.blogsky.com

هوراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
مبارکه خانمییییییییییییییییییییییییییییی
انشاله که به مبارکیه این روز ( تولد امام رضا ع ) که خوشبخت بشید .
راست میگه مامانت از این مشکلا واسه همه پیش میاد خودتو ناراحت نکن.
این خیلی خوبه که هرچی خواستی گیرت اومده منم خیلی از خرید عروسیم راضی هستم

نگین یکشنبه 17 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 01:35 ب.ظ http://aroos-kocholo.blogsky.com/

سلام عزیز دلم
مامانت راست گفته این حرفا قبل همه عروسی ها هستش سعی کن زیاد خودتو ناراحت نکنی
مبارک باشه خانم خانما خرید جهیزیه
قدر این دوران بدون بهترین دورانه به نظر من
همونطورم که خودت گفتی حتما این که وامتون جور نشده حکمتی داشته

کلبه ی تنهایی من دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:49 ق.ظ http://kolbeyetanhaiyeman.blogky.com

من که اینجا نظر گذاشته بودم پس کوش؟

تایید کردم عزیزم....

باران دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:38 ب.ظ

خریداتون مبارک باشه ایشالا تنتون سالم ودلتون همیشه خوش باشه

بهار دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 07:35 ب.ظ http://1367.blogfa.com

سلام عزیزم من لینکت کردم مادر شوهر بده

فک کردم به این اسم لینکم کردی.... مادر شوهره دیگه نمیشه گفت مطلق بده هر چی نباشه مادره...

شیدا سه‌شنبه 19 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 07:05 ب.ظ http://qasedak1366.blogfa.com/

عروس خانوم کجایی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نازنین (بوسه های تو) جمعه 22 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 07:59 ق.ظ

عزیزم بایت رمز شرمنده گفتم چند تا ایده است فقط باز هم ببخش گلم

مادر سفید برفی شنبه 23 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:53 ق.ظ

تبریک می گم بهت عزیزم و امیدوارم خوشبخت بشی خیلی عالیه که خانواده صبوری داری و امیدوارم نوید قدر خانواده ت رو بدونه تو تنها کاری که باید بکنی اینه که نذاری هیچی تو این روزا اذیتت کنه از روزای مجردی باقیمونده تو خونه پدری خوب لذت ببر

رازقی شنبه 23 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:28 ق.ظ

زودتر بیا ادامه ی کارهای این روزهاتو بگو که خیلی ذوق دارم

شیدا شنبه 23 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:38 ق.ظ http://qasedak1366.blogfa.com/

عروس خانوم کوشی؟کجایی؟

یاسی شنبه 23 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 05:01 ب.ظ http://rozhayeyasi.blogsky.com

رهاجونم خریدات مبارکت باشه
حرفای مادرت درسته
تابوده هم همین بوده خانواده شوهرهرچی واسه عروسی دخترای خودشون دست ودل بازی میکنن نوبت پسرشون که میشه خسیس بازی درمیارن
بییییییییییییییییییییییییییییییی خیال رهاجون
روزای خوبی که پیش روداری رو بااین حرفاخراب نکن

masi یکشنبه 24 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 01:44 ب.ظ

سلام عروس خانمی با هر کسی که آشنا میشم بهش میگم که از این لحظاتت لذت ببر چون تکرار نمیشه وقتی تو هم انشالله عروس شدی به بقیه دوستات مطمئنم که همین رو میگی . از این مدل تخت ها که میگی منم دیدم اون موقع ها انقدر گشتم که دیگه فکر کنم همه یافت اباد رو حفظ شدم <به این میگن عروس باسلیقه با این چیزهایی که میگی حتما دیزاین خونت قشنگ میشه عکساشو بزار . وای راست میگی وقتی خونتو چیدی نصف کارهاتو انجام دادی و دیگه استرس ندار و خیالت راحته عزیزم خوش باش و از این لحظات زیبای زندگیت لذت ببر

نسیم چهارشنبه 27 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:47 ق.ظ http://peki.blogfa.com

رها جونم مرسی با وجود اینکه کلی کار داری اومدی وراهنماییم کردی
با وجود اینکه علی از عشقک بهتره ولی من اون علاقه ایی که به عشقک دارم و به اون ندارم و نمیتونم کسی و جایگزینش کنم این بارها بهم ثابت شده.شاید اگه با هیچ کدوم دوست نبودم میخواستم یکی و انتخاب کنم علی انتخابم میشد ولی الان عشقک و میخوام تا همیشه اونو میخوام
با حرفت موافقم هر کسی و انتخاب میکنم نباید با اون یکی ارتباط داشته باشم همین کارم دارم میکنم
بازم مرسی دوست دارم خیلی زیاد
خیلی خوشحالم که از انتخابت راضی هستی و ارزو میکنم هر روز شاد تر باشی

پریا چهارشنبه 9 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 12:41 ب.ظ

عزیزم چقدر شیرین مینویسی...
به نوشتن ادامه بده.
منم یه عقد کرده ام و اردیبهشت ایشالا عروسیمه...

دقیقا شرایطم مشابه توئه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد