خاطرات من و شووری

خونه اونجاست که صداته پر عطرنفساته جایی که رو در و دیوار همه جا نقش اون چشاته

خاطرات من و شووری

خونه اونجاست که صداته پر عطرنفساته جایی که رو در و دیوار همه جا نقش اون چشاته

من اومدم.

سلام به همه ی دوستام که جدی جدی دلم براتون تنگ شده بود.... شکــ ــلکـــْـ هـــ ـایِ هلـــ ـــــن

میدونم که بازم دیر اومدم و بعضی از دوستان هم حسابی دعوام کردن وصد البته که من خیلی گناه داشتم! آخه در راستای همون قضیه  ی مریضی و افسردگی بعدش دیدم ننویسم  بهتره چیه دو تا پست قبلی یکی از مشکل نوشتم و یکی از آنفلانزا! آخه چیه خب؟!!! تو این مدت اتفاقای خوبیم برام افتاده ولی خدا نکنه آدم روحش مریض باشه! همه چی به نظر آدم مسخره میاد... شبا خیلی زود خسته می شدم و حالت تهوع شدید که واقعا بی حالم میکرد... ای بابا نمی خوام مثلا این چیزا رو تعریف کنما! خب حالا چندتا از اتفاقا رو تیتروار مینویسم. قولم میدم که زودترم بیام آخه خدا رو شکر حالم خیلی بهتره.Happy Dance

-شب یلدای امسال مث همیشه دور هم جمع نشدیم آخه من مریض بودمو همه میترسیدن بچه هاشون از من بگیرنPeppy فقط یکی از خواهرام اومد که زیادم نموندن با داداشم(زنداداشمینا واسه عروسشون عیدی برده بودن با اینکه سال دوم بود که نامزد بودن) خانواده ی نویدم پارسال واسه من عیدی آوردن ولی امسال چون سال دومه نیاوردن کلا از اواسط امسال من پیچیده شدم! از اینا بگذریم شب یلدا من حالم خوب نبود و اواسط مریضیمم بود نوید واسه اینکه حالم بهتر بشه گفت باید بریم خرید منم کلی مسکن خوردم که فقط بتونم صاف راه برم... خلاصه رفتیم و پالتو خریدیمو نوید هی میگفت شال بخر بوت بخر کیف بخر(بچم میخواست منو شاد و سرحال کنه) ولی من دیگه نمیتونستم راه برم و برگشتیم خونه کلی همه گفتن پالتوت خیلی خوشگله! چند وقت بعدش رفتیم دیدیم ای بابا همه جا رفته تو حراج و پالتوی منم کلی قیمتش اومده بود پایین(60 تومن پایین تر)از ناراحتی داشتم منفجر میشدمsmile emoticon kolobok آخه تا اون روز حتی یکبارم پالتومو نپوشیده بودم همش مریض بودمو تو خونه خب میتونستم کلی ارزونتر بخرمش بعدا! زنگ زدم به نوید گفتم و اونم کلی دلداریم داد که ای بابا مهم نیست مهم اینه که تو پالتوت و دوست داری و تو هدفت استفاده از پالتوست چه فرقی میکنه چند خریده باشی و از این حرفا تا بالاخره آروم شدم ! خدا رو شکر که شوهری به این خوبی دارم smile emoticon kolobokو با این که این قضیه خیلی برام زور داشت ولی خدا رو شکر که پالتومو دوست دارم!

-شوهر خواهرم رفته هند و خواهرم اومده خونه ی ما خیلی خوشحالم کلی بهمون خوش میگذرهsmile emoticon kolobok دخمل گلشم که دیگه نگو دیوونم کرده اینقده نازه! نمی دونم وقتی دامادمون برگرده و اینا برن خونشون من چقده گناه دار میشم! ما قبل از ازدواج از صبح تا شب باهم بودیم و فقط وجود نوید بود که ازدواج این خواهرمو برام آسون کرد(اون موقه با نوید دوست بودیم)!

-یکی از آخر هفته ها رفتیم قزوین و خونه ی خواهرشوهری که دختر عمه و دختر دایی شووریم اومدن اونجا! تا صب گفتیم و خندیدیمو کلی بهمون خوش گذشت . ولی دیگه تو این مدت من قزوین نرفتم و نوید تنها رفت خیلیم بهم اصرار کرد ولی نرفتم ولی گفتم بذار بهتر بشم بعد برم!

-یه آینه شمعدون خیلی خوشگل تو تیراژه دیدم که عاشقش شدم و دوست دارم بخرمش میدونم تا عروسیمون خیلی مونده ولی خب ازش خوشم اومده چی می شه اگه الان بگیرمش؟ شکــ ــلکـــْـ هـــ ـایِ هلـــ ـــــنقول میدم بذارم تو اتاقم و روشم بپوشونم خب! به نظرتون زشته اگه الان عنوان کنم؟

-یه شب با مامانم رفتیم تیراژه و کلی چیزای تزیینی خوشگل واسه خونه ی آیندم انتخاب کردم و هروقت که خونمون معلوم بشه چقده و چه شکلیه می خرمشون! یه دونم ام گلدون سرخابیه خوشمل واسه تو آشپزخونم خریدم گفتم که میخام آشپزخونم و سرخابی کنم!شکــ ــلکـــْـ هـــ ـایِ هلـــ ـــــن مامانم میگه از بعد از عید میریم به صورت جدی جهیزیه میخریم! شکــ ــلکـــْـ هـــ ـایِ هلـــ ـــــنشکــ ــلکـــْـ هـــ ـایِ هلـــ ـــــنذوق مینمایم....

ادامه دارد....

نظرات 25 + ارسال نظر
نیلوفر چهارشنبه 29 دی‌ماه سال 1389 ساعت 08:11 ق.ظ http://Nilo0ofar.mihanblog.com

ایشالا که زودتر مریضی خوب بشه عزیزم
پالتوت هم مبارک باشه
و ایشالا بسلامتی همه ی وسایلایی که دوس داری رو هم بخری

مرسی گلم...

المیرا چهارشنبه 29 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:20 ق.ظ http://limonaz.blogfa.com

ای جانم...دخترمون الان حالش بهتره

یه توصیه خواهرانه بکنم بهت عروس خانوم؟یه سربه پاساژهایه شوش بزن.باور کن تیراژه فقط پوله مغازه هاشونو میگیرن.تو شوش هم از همونا هست البته ارزونتر

حتما گلم... مرسی از راهنماییت...

نفس پنج‌شنبه 30 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:34 ق.ظ http://www.nafas-va-aghayi.blogfa.com

پالتوت مبارکه خانومی...ایشالا جهیزیه ت خوشگل و ناز در بیاد با سلیقه ی ماهی که داری..
راستی به چه اسمی لینکت کنم؟

مرسی گلم.
به اسم وبلاگم...

نازیلا پنج‌شنبه 30 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:34 ق.ظ http://kheshegomshodeam.persianblog.ir

سلام خانومی دیگه نمی ایی پیشم

چرا عزیزم میام خانمی...

تربچه پنج‌شنبه 30 دی‌ماه سال 1389 ساعت 03:08 ب.ظ http://torobcham.blogfa.com

سلام خانوم خوشحالم خوب شدی خوبه تنها نیستی منم عاشق خواهرزاده هام هستم واقعا دوست داشتنی هستن انشالله وسایل جهیزیه ا م میخری واسه اینه شمعدونم هرچه زودتر بگیری به نفع همسرت هست ممکنه گرون بشه منم هنوز نخریدم

راست میگی...

عطی پنج‌شنبه 30 دی‌ماه سال 1389 ساعت 07:39 ب.ظ http://atiy-hamed.blogfa.com

سلاااااام
آیا می تونیم باهم دوست باشیـــــــــم

معلومه خانمی...

نگین شنبه 2 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 02:40 ب.ظ http://aroos-kocholo.blogsky.com/

آخ دیدی خواهر چقدر زور داره آدم یه چیزی بخره بعد چند وقت ببینه ارزونترش یه جا دیگست
خوب بگذریم اما زیاد خودتو حرص نده بی خیال بشو

آره دیگه الان بیخیال شدم....

پانته آ شنبه 2 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 06:33 ب.ظ http://yehamsardaram.blogsky.com

آخی چه باحال !
من جهیزیه نخریدم . فکر کن از ایران باید بار می کردم می آوردم اینجا
نمی دونم چه طعمی داره خریدنش ... امیدوارم خوش بگذره

نازی....
مرسی گلم...

نفس شنبه 2 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:01 ب.ظ http://www.nafas-va-aghayi.blogfa.com

لینکوندم رها خانوم
منو به اسم نفس و آقایی بلینک و بهم خبر بده..
راستی.وقتایی که آپ میکنی بهم خبر بده

باشه عزیزم....

اینجا زمان مرده یکشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:03 ق.ظ

ممنونم از همدردیت .خوشحال شدم که اومدی.
ایشالا خوشبخت شی عزیزم.از این پالتو ها اینقدر میاد و میره...غصشو نخور.عروسیت اگه خیلی دیره صب کن بذار شاید تا اون موقع مدلای قشنگتر بیا.رنگ سرخابیم خیلی قشنگ میشه به شرط اینکه بدونی چی رو با چی ست بنمایی.

مرسی عزیزم....

شیرین خانومی یکشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 07:43 ب.ظ http://havooo.blogfa.com

سلام رها جون
از آشناییت خوشوقتم ... ممنون که بهم سر زدی
خیلی هم خوب مینویسی ... ایشالا هر چه زودتر برید خونه ی خودتون
خوشحال میشم بازم بهم سر بزنی

قربونت عزیزم...

یاسی سه‌شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 07:53 ب.ظ http://rozhayeyasi.blogfa.com

سلام عروس خانم چندتاازپستاتو خوندم خیلی عشقولانه با نوید آشنا شدی بیچاره هفت خوان رستمو رد کرده تاجواب بله ازت گرفته.من تازه وبلاگ درست کردم دوست تازه نمیخای؟؟

آره طفلک....
معلومه که دوست تازه میخام ...

نسیم پنج‌شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:54 ب.ظ http://www.karenn.blogfa.com

نسیم ... این روزها...

زن بابا پنج‌شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 07:47 ب.ظ

توبهتری عزیز دلم ؟

مرسی عزیزم خوبم خدا روشکر...

ندا(حرفهای خونه ما) شنبه 9 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 02:26 ق.ظ

سلام رهای خوبم
حالت چطوره ؟

بعضی از وسایل طبقه پایین تیراژه خیلی خوبه منظورم زیر همکف پله از طرف چپ به اونجا هم یه سری بزن

چه عجب خانمی...
مرسی گلم اونجا هم سر زدم خوبه وسایلاش...

آزی شنبه 9 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:16 ق.ظ http://silent-sun.blogfa.com

از الان یه جفت کفش پولادین بخر واسه خرید جهیزیه
البته دمپاییش بهتره

حتما...

جوجوهه شنبه 9 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:43 ق.ظ http://shimbil.blogfa.com

منم از این بلاها سرم اومده که یه چیز بخرم و بعداْ ارزونترش به تورم بخوره
به نظر منم الان بخری بهتره
فکرت هم راحتره

مرسی عزیزم...

پریسا دوشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 05:09 ب.ظ http://www.dastanemehraban.blogfa.com

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام خوبی؟
لباس نخریدم

میخری عزیزم غصه نخور...

hamkhone سه‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:53 ب.ظ http://hamkhone.blogsky.com

nemidunam nazar ke gozashtam engari parid az bas ke in interenet shuresho dar ovorde hey ghato vasl mishe.
bebakhsh ghor zadam:p
salame dobare khubi?
kheili khoshal shodam ke halet behtar shode.
ishala hamishe salamato shad bashi pishe hamsaret.
rastiii jahiziehatam ishala ba saligeye khubi ke dari migiri koli khosh behalet
babate gheibate tulaniam ke dashtam bebakhsh mano.
akhe dargire emtehana budim

مرسی عزیزم... خوشحالم که برگشتی...

مادر سفید برفی سه‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:23 ب.ظ

وای اگه من اینکارو کرده بودم تا یه هفته خواب نداشتم همسری هم حتما کلی برام سخنرانی می کرد در این مورد امیدوارم بتونی هر چی دوست داری برای جهیزیه پیدا کنی راستی من کاشی و سرامیک آشپزخونه م رو کرم انتخاب کردم به نظت با چه رنگ کابینی ست می شه؟

مرسی عزیزم...
چون کرم انتخاب کردی همه ی رنگا بهش میاد چون کرم رنگ خنثی به حساب میاد... اگه خونه ی شاد میپسندی از رنگای جدیدی که اومده استفاده کن مث سبزای تند یاسرخابی و اگه دوست داری آشپزخونت سنگین باشه قهوه ای کن که کرم قهوه ای نمای قشنگی باهم داره...

بانویی از غرب سه‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:36 ب.ظ http://khateratesard.blogfa.com

سلام خوبی

خب نمیشه که همیشه اینجوری میشه یه چیز ارزانتر

پالتوتم مبارکه

الان بخر دیگه



آپم با قسمتی که خیلی سخت و درد آور بود واسم منتظرتم و در پناه حق باشی عزیزم

مرسی که خبرم کردی...

رازقی چهارشنبه 13 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:44 ب.ظ http://myamorousdays.blogfa.com

رهای گلم بی نهایت ازت ممنونم که تو مدت کمرنگ بودنم تنهام نذاشتی. برام ارزشمنده...
آره زودتر خرید جهیزیه ات رو شروع کن. یادمه سابق بچه های وبلاگی بهم میگفتن تو چرا اینقدر زود شروع به خرید کردی؟ بذار همه رو یه ماهه بخر. اما حالا انصافا هر جیزی تو جهیزیه ام خریده ام میشه گفت عالی بوده. جرا؟ چون با صبر و حوصله و مدت ها گشتن و مقایسه کردن و مشورت کردن خریدم. اما زن عموم که داره یه ماهه جهیزیه میخره خیلی ناراحته و میگه اصلا نمی تونم با وسواس و وقت گذاشتن خرید کنم. هر چی هم میخره بعد از چند روز پشیمون میشه. چون فرصت گشتن و مقایسه نداره.

حق با توِیه عزیزم... مرسی از راهنماییت..

عطی چهارشنبه 13 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 02:51 ب.ظ http://atiy-hamed.blogfa.com

لینکیدمت دوستی

منم...

تربچه پنج‌شنبه 14 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 09:06 ب.ظ http://torobcham .blogfa.com

سلام
رهااااااااااایی
نمی خوای اپ کنی خیلی وقته نیستی

اومدم عزیزم...

اینجا زمان مرده سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 02:08 ب.ظ

مرسی عزیزم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد