سلام به دوستای گلم...
بچه ها این پستم طولانیه اگه حوصله نداشتید نخونید...امیدوارم تو این ماه رمضون رابطتون با خدا بهتر شده باشه.... خدایا عاشقتم به خاطر همه ی محبتات و سعی میکنم که همیشه شاکر باشم وقدر نعمتات و بدونم......
واما تعطیلات...سه شنبه:بعد از اذون ظهر شووری اومد دنبالم و راه افتادیم به سمت شهر شووری . 1 ساعتی تو ترافیک موندیم ولی باز خوب بود چون بعدش جاده واقعا شلوغ شده بود... تازه رسیده بودیم که خواهر همسری هم اومد اونجا و نشستیم دورهم و تعریف تا اینکه عید شد و بابای شووری به هممون عیدی داد امسال اولین سالی بود که شووری عید فطر بهم عیدی نداد(اولین کادویی که شووری بهم داد به مناسبت عید فطر بودتو سال 85 که من قبولش نکردم به خاطر همین خاطره هر سال عید فطر شووری بهم کادو میداد و میگفت لذت میبره که کادوهاش و قبول میکنم و پس نمیدم...)میدونم که دستش خالیه...خواهرشوهرمم برام یه شلوارک خیییلی ناز با یه تاپ خریده بود که خیلی خوشحال شدم اصلا ازش توقعی نداشتم... دستش درد نکنه..... شب خواهرشوهرو همسرش اونجا موندن.... تا صبح هرکاری کردم خوابم نبرد.... عین جغد شده بودم....
چهارشنبه:همه صبح زود بیدار شدن(من که کلا بیدار بودم)همه باهم رفتیم نماز عید ( بعد از سالها اولین باری بود که نماز عید میخوندم) خیلی چسبید تو اون هوای خنک پیاده قدم زدیم رفتیم وبرگشتیم... وقتی برگشتیم خیلی خوابم گرفته بود پدر شوهری واسه صبحونه کله پاچه گرفته بودکه من رفتم تو اتاق و خوابم برد و کله پاچه رو از دست دادم..کلی دلم سوخت.... وقتی بیدار شدم وقت ناهار بود بعد از ناهار رفتیم باغ دایی نوید! دختر دایی و زندایی های نویدم اونجا بودن دورهم نشستیم و گفتیم و خندیدیم و بعدم گردو و فندق چیدیم و خوردیم وبعدم تاب بازی کردیم و خرگوش و اسب وسگ داشتن که باهاشون بازی کردم البته من از سگه میترسیدم! بعدم شب رفتیم خونه ی خواهر شووری تو راه شووری برام گردوی فالی گرفت یادش نرفته بود که گفته بودم هوس کردم! مرسی پسری... شب کلی با خواهر شوهر به خاطرات نامزدیشون خندیدیم و بعد چهارتایی نشستیم فیلم(نمیدونم چرا اسمش یادم نمیاد) رو دیدیم که روش نوشته بود+16 دلیلشم این بودکه راجع به عمل وا.زکتو.می بود کل فیلم.... البته نوید اول فیلم خوابش برد... من نفهمیدم خوابه یه جای فیلم که یه تیکه ی ضایع و خنده دار داشت پامو فشار دادم به پای نویدکه یهو از خواب پرید و داد زد... خیلی حرصم دراومد... ازش فاصله گرفتم! اون شب خییلی دلم میخواست دستش و تو دستم بگیرم یا نمیدونم دوست داشتم یه جورایی بهش وصل باشم که نشد! خونه ی خواهرشوورینا خییلی سرده و من خیلی سخت خوابیدم و هیچ گونه آغوش گرمی هم پیدا نکردم....!پی نوشت2: یه شب شام صدف گرفتن که چون حرومه من نخوردم ولی به نوید آروم گفتم دلیل نخوردنمو نگو چون متاسفانه اصلا به عقیده ی آدم احترام نمیذارن به خاطر همین دوست نداشتم دلیل نخوردنم مطرح بشه.... نوید یکم خورد که اصلا از طعمش خوشش نیومد....
اینم از عکس من: خداییش واقعا درست کردنش سخت بود واسه همین بیخیال عکس همسری شدم حالا نمیدونم شبیه هست یانه؟!
با تشکر از دوستانی که تا آخر این پست با من بودن....
سلاممن یه تازه واردم تو زمینه ی وبلاگ نویسییه وبلاگ راه انداختم وخوشحال میشم بیای نظرتو بگیمنتظرتم
چه باحال
یعنی هر چهار شب عین آمار شوهرت خوابیدا! عجبا! حالا خوابیدخوابید پشتشو نمیکرد خوب! ای بابا بیام قاطی کنم واسشا!
حالا اشکال نداره بنده خدا همه انرژی اش رو تو طول روز استفاده میکرده و کلی بهت خوش میگذرونده
نتیجه میگریم همسر شما هم مث همسر بنده گرفتاری های دو دوتا چهارتاشون خیلی زیاد شده که عکس العمل عشقولانه نامه شون مث هم بوده
بی خیال میرید سر خونه زندگیتون انقده زودتر از اون بخواب مخصوصا شبای تعطیل تا حالش جا بیاد.
آره خواهر بیا حقمو بگیر...
تو فکر تلافی هستم... دارم براااش...
خواهش میکنم عزیزم
عزیز هم بعضی وقتا از این کارا میکنه بیخیال شو
خودتو عشقه....
من که دیگه به زودتر خوابیدنای همسرم عادت کردم!!!
اوایل خیلی دلم میشکست اما الان نمیدونم درکش میکنم یا بی احساس شدم؟!!
سلام عزیزم منم با نظر یسنا بدجور وافقم اوم
سلام خانمی.خوبی؟منم خیلی دوست داشتم ببینمت. شاید من باید زودتر بهت خبرمیدادم.اشکال نداره.انشاا..تو وهمسری تشریف بیارین اینجا وهمدیگرو ببینیم.
عزیزم صدف حرومه؟؟مطمئنی؟
آره عزیزم مطمئنم که حرومه...
سلام سلام رها جون
همیشه به گردش و تفریح خانم خانوما
شیطون حالا از بازار چی خریدی
راستش به نظر من همیشه نباید خیلی زیاد به مرد محبت کنی رودار میشهواسه همین من ماهی یه بار از این کارا برا می کنم که ذوق زده میشه
عکس اصلی خودت زیاد یادم نیست چه شکلی بودی
یعنی من مرگمه که خونه مادر شوهرم باشم و علی کوچولو زود بخوابه ...اما اکثرا تا ۴-۵ صبح بیداریمو با هم حرف میزنیم بیشتر وقتا هم من زودتر میخوابم...
این بی احساس بودن به منم سرایت کرده ...تو این ۱۰ روز آخر سعی میکنم کمتر با علی کوچولو صحبت کنم تا دعوا نشه و اینطوری اعصابمم راحتتره
چه بامزست آدم خودشو اینجوری ببینه خوشگلینا رها جونم
ای بابا این آقایون فقط بی محلی و خانومایه سگ اخلاق و پاچه گیر به دردشون میخوره نه خداییش دروغ میگم من؟
فکرشو نکن بجز اون وقتایی که شوهرتون زودی میخوابیده به نظرم بقیش خوب بوده و همینم کلی می ارزه امیدوارم همیشه بهتون خوش بگذره
سلام عزیزم
همه رو خوندم
منم همینطورم وقتی اینطور برای همسر وقت بذارم اما جوابی نگیرم عصبی میشم ...
نمی دونم چرا گاهی درک نمی کنن
شاید نوید منظوری نداشت که تو رو تنها گذاشت.در ضمن موافقم که تحریم لازمه
سلام عزیزم
چرا آقاتون پیشت نخوابید ؟اگه من بودم که پشتشو بهم میکرد و میخوابید خیلی ناراحت میشدم .
سعی کن بی احساس نشی اما یه مدتی کمتر ابراز علاقه کنی بهتره امیدوارم خوشبخت بشید
خب منم ناراحت شدم عزیزم ولی این شووریه ما وقتی خوابش میگیره کلا اخلاقش عوض میشه... هر چقدر تو روز خوبه شبا تغییر هویت میده...
سلام رهاااااااااااایی
همه رو خوندم ههههه
منم با خواهر شوهری رابطه خوبی دارم ولی امان از مادر شوهرررررررررررر
میگم بهتره تو هم یه خورده از شووری دوری کنه تا قدر بدونه
رها جونم. من در موردت با نامزدم صحبت کردم. حرفهایی زد که دیدم اگه بهت بگم شاید کمکت کنه. من و نامزدم یه بار خیلی از دست هم ناراحت بودیم. من فکر می کردم عشقمون کمرنگ شده... فکر می کردم دیگه هیچ عشقی تو رابطه مون نیست. غافل از این که اون هم همین فکرها رو می کرده. بعد با هم صحبت کردیم... من کلی حرف زدم... نامزدم کلی حرف زد... بعد دیدیم همه ی ناراحتی هامون به خاطر یه دنیا سوء تفاهم بوده.
بعد از اون دوباره رابطه مون مثه اولش شد.
راستی... نامزدم می گفت مردا اصولاً تنبلن. اگه اون موقع که رها می خواسته با نوید صحبت کنه و نوید خوابش میومده، رها به نوید گفته بود، نوید تا صبح بیدار می نشست و با رها صحبت می کرد.
موفق و عاشق یاشی
مرسی عزیزم که بابت مشکل من وقت گذاشتی... حق با توئه خانمی...
مرسی رها جون بابت تذکری که دادی
چرا من فکر کردم قاسم افشاره
شاید چون صداهاشون شبیه به همه
سلاااااااااااام..وب جالبی داری..همه خاراتتو خوندم تقریبا..ایشالا هرچه زودتر بری سر خونه و زندگی خودت با عشقت
با اجازه لینکت کردم
مرسی عزیزم..منم امیدوارم دوستای خوبی باشیم...فدای تووووو
سلام رها خانهوم میگم شما عید فطر واسه هم کادو میگیرین؟
بیشتر اهل تسنن اینکارو می کننا
ما شیعه هستیم ولی همیشه عید فطر کادو میگیریم...
نوشته هات رو که خوندم حس کردم تو چقدر راحتی و من چقدر زود زود از دست همسری ناراحت میشم... یه کم از خودم خجالت کشیدم... همشه خوش باشید و خوشبخت دوست مهربونم
اولا تاب وشاوارکت مبارک رها خانوم دوما بابا آقا ها خیلی خواب الو هستن همسر من منو با این خوابش حرص می ده روزای تعطیل ساعت 12 تازه از خواب بیدار می شه ولی مطمئن باش خوابش می یومده واصلا منظور دیگه نداشته
salaaam raha jun
khubiii?
bah bah che pozte zibaiii
hamaro khundaaam
elaaahi azizam narahat nabash va bi ehsasam nabash
kami tahrim shayad khub bashe be ghole khodet
rastiii bebakhsh dir umadam safar budim
baz man nemitunam bebinamesh akso
ah
سللللللللاااااااااااااااام عزیزم خوبی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟من اومدمخیلی حیف شد نشد ببینمت خانمی...یک سوپرایز داشتیم واست.... حالا که نشد رو میکنم واست.....من و لیلی خواهریم و میخواستیم وقتی اومدی بهت بگیم که نشد............خیلی دوست داشتم ببینمت خانمی....انشالله یک فرصت دیگه