سلام دوستان! میخوام ماجرای روز زن و تعریف کنم میدونم خیلی گذشته ولی خب دیگه میخوام این روزا هم ثبت بشه...
پارسال روز زن اصلا روزای خوبی نداشتم وشبا که نوید میخابید گریه میکردم واسه همین امسال یه استرسی داشتم واسه این روز ....
2-3 روز قبل از روز زن با نوید رفتیم واسه مامانش یه ظرف خییلی خوشگل و باکلاس خریدم که خودم عاشقش شدم نویدم خیلی خوشش اومده بود واسه مامانمم قرار بود همه پول بدیم ..یک روز قبل از روز زن مامان نوید تهران بود خونه ی نوید ما هم تصمیم گرفتیم همون روز من برم خونه ی نوید و کادوش و بدم... کادو رو آماده کردم و نوید اومد دنبالم و رفتیم اونجا ناهار اونجا بودیم تا عصر که مامانش و بردیم ترمینال تا برگرده شهرشون قرار شد کادو رو هم ما با ماشین ببریم چون ظرفه بزرگ بود مامانش نمیتونست خودش ببره. شب هم همه خونه ی ما جمع بودیم وقتی داشتیم برمیگشتیم دیدم نوید رفت سمت پاساژ بوستان گفت: میخاستم سورپرایزت کنم ولی گفتم خودت باشی بهتره میخوام برات یه سرتا پا لباس بخرم... تو بوستان به همه ی خانوما یه شاخه گل رز هدیه میدادن که من آوردمش واسه مامانم... خلاصه که اون شب با اون وقت کم نشد چیزی بخریم و برگشتیم خونه تو راه برگشت رفتیم واسه مامانم یه کارت تبریک بخرم که پول بذارم لاش که آقاهه میگه خانم شما خودت کارت تبریکی همین که شما رو ببینن بسه دیگه کارت میخوای بخری چیکار؟ من لبخند زدم و اومدم بیرون حالا نوید گیر داده آقاهه چی گفت که تو خندیدی بهش گفتم کلی حرصش دراومده بود منم گفتم حرف بدی نزده که راست گفته دیگه!!! اومدم خونه یه پاکت خوشگل داشتم روش نوشتم ( به بهشت نمی روم اگر مادرم آنجا نباشد...) پول گذاشتم توش... شام و رفتیم رو پشت بوم اونجا مردا جوجه درست کردن خوردیم و بعد شام قبل از اینکه کادوهامون و به مامانم بدیم نوید رفت خونش از اینکه شبا اینقدر زود خوابش میگیره ناراحت میشم ولی خب سعی میکنم درکش کنم آخه طفلی صبحا یک ربع به 6 از خواب بیدار میشه . خلاصه که شب خوبی بود...
فرداش( یعنی خود روز زن ) از صبح تا شب تو خونه تنها بودم مامانم رفت دیدن مامانبزرگم ولی من نرفتم به نوید گفتم بیاد پیشم ولی نیومد!(در ادامه ی همون جریان که بهش گفته بودم بیا کمتر همدیگه رو ببینیم) اون روز کلی فکرو خیال کردم و زجر کشیدم یه نامه ی بلند بالا واسه نوید نوشتم ولی هنوزم اون نامه رو بهش ندادم... طرفای عصر احساس کردم دارم از تنهایی دیوونه میشم از خونه رفتم بیرون نوید زنگ زد بهم دید رفتم بیرون خییلی برام غصه خورد که تنها موندم و کلی ابراز پشیمونی کرد از اینکه نیومده! منم رفتم یه مجله ی جدول خریدم و اومدم خونه نشستم به جدول حل کردن اون شب تا صبح تنها خوابیدم ! نویدم تنها خونه ی خودش بود... خلاصه که گویا روز زن به من نمی سازه...
فردای روز زن شووری اومد دنبالم رفتیم خرید یه مانتو برداشتم که خییییییییییییلی خوشگله و هر کی میبینتش عاشقش میشه از نظر قیمتی هم خیلی خوب شد قیمتش واسه همین رفتم که پتوی مارک TT(از اون مدل سلطنتی هاش)هم برداشتم چون خیلی دوست داشتم که از این پتوها داشته باشم قرمزه دونفره رو برداشتم هر کی دید خیلی خوشش اومد ( با این حساب رنگ اتاق خوابمم معلوم شد قرمز حالا یا با سفید یا با مشکی بستگی داره سرویس چوب خوابمو چه رنگی بردارم!)
قربون شووری برم که وقتی سوار ماشین شدیم یه پاکت داد دستم قربونش برم برام شعر گفته بود که تایپ کرده بود خیلی خیلی خیلی خوشحال شدم شاید باورتون نشه ولی همون شعر برام بس بود اینقدر از این موضوع خوشحال شدم که فقط خدا میدونه چون همش با خودم فکر میکردم چرا اون موقه ها که دوست بودیم نوید همیشه تو فکر کارای رمانتیک بود ولی الان ... چقدر برام شعر میگفت بی مناسبت کادو میخرید عکسامو درست میکرد برام وبلاگ درست کرده بود و... الان که این شعر و بهم داد کلی ذوق کردم. بهش گفتم اگه شعرو زودتر داده بودی از کادو خریدن معاف بودی!
اینم از روز زن امسال ما با کلی تاخیر....
مبارک باشه!
هم پتو هم مانتو:)
سلام عزیزم.خوبی؟
قرمز ومشکی خوشمله البته باصورتی واسه اتاق خواب خوشمل تره.
انشاا.. به دلخوشی بری سرخونه وزندگیت.
منم امسال کلی به اسای روز زن وبیشترازاون روز مرد خندیدم.
سلام رها جانم خوبی قربونت برم خیلی دلم واست تنگ شده بود برام دعا کن تورو خدا رها
میذاشتی با خاطرات سال دیگه با هم مینوشتی دیگه!!!!
کادوهات مبارک باشه خوشحالم که آخرش به خوبی و خوشی تموم شدددد
ببین چقدررررررر زرنگم..... کلا نفر اولم.....
قربونت برم عزیزم
منم چند روز مونده به روز زن استرس داشتم و همش میخواستم ببینم کادو چی واسم میخره
انشالله به زودی زود واسه خرید جهازت بری گلم
سلام رها جونم حالا که اینطور شد روز زن تولد همسرت تولد خودت که 27 خرداد بود با تأخیر مبارک ببخشیدااااا
چقده خوشگل واسه مامانت نوشتی چند خط آخرو ساده و بی ریا در ضمن آقاتونم مادر و دیده و دختر و گرفته دیگه
ببین یعنی اگه شوهر من بود میگفتم مغازه داره اینطوری گفت خون به پا میشد شوهرت خیلی آدم خوبیه یعنی هم خودت هم خودش هم مغازه داره آخرش بودین این شکلک آخریه همسر خودمه ها.
پتو قرمزی مبارک به نظرم اگه سرویس خوابت سفید باشه بهتره چون مشکلی اتاق رو کوچیک و بی روح میکنه ولیییییییی درعوض سفید کلی توش روحیه میگیری حالا خود دانی.
راستی نگفتی مادرشوهرت از کادوش خوشش اومد
مرسی بابت همه ی تبریکا خانمی...
منم با نظرت راجع به رنگ سفید موافقم به احتمال زیاد منم سفید بگیرم...
مادر شوهرم هی گفت یه شاخه گل کافی بود راستش من کلا نفهمیدم خوشش اومد یانه!
اعیاد شعبانیه بر شما وخانواده محترمتان مبارک باد
سلام رها جون.
خوبی خانم خانم ها . مانتو و پتو و اون شعر قشنگ مبارکت باشه. رها جونم برای رنگ بندی اتاق خوابت از این سایت ها و مقاله ها ی روانشناسی رنگ هم استفاده کن.
خیلی دوست دارم.
بای بای.
سلام عزیزکم
خوبی ؟
همسر جون خوبه ؟؟؟
مانتوی نو هم مبارک ...
همیشه شاد باشین عزیزم
سلام عسیسم خوبی
مشکلات کادو و هدیه رو منم دارم
کلا شوشوی من تو کادو دادن و سولپرایز کردن لنگ می زنه
خیلی پاک و صادقانه می نویسی به دلم میشینه
خوشبخت شاد باشی گلم
اتفاقا شووریه من خییلی اهل سوپرایز کردنه ولی نمیدونم چرا روز زنا این مدلی میشه!!!
سلام خوشگلم چطوری؟
دلم برات تنگ شده بود.راستی یه نصیحت سرویسه چوبت مشکی نباشه که بیچاره میشی مثله من
آخی بمیرم برات عزیزم
درکت می کنم بعضی روزهای سال انگار واسه آدم خوب نیستند
کادو روز زن هم با تاخیر مبارک
منم از این پتوها میدوستم.. مبارکت باشه خانومی
سلام دوستم..من داشتم رد میشدم اما نشد رد شم نشستم کل وبتون و خوندم..اگه خواستی بیا پیشم..یه جورایی انگار شبیه همیم
راستی دوستم من و همسرمم همکلاسی بودیم..الانم داره کارای سربازیش و انجام میده:) دیدی چقدر شبیهیم
عزیزم مبارک باشه خریدهات....منتظر خاطرات تولد نیماییم بدو بیا
من خاطره ای از نیما ندارم که....
نوید خانمی....
خدا مادرتون رو حفظ کنه. خودتم در آینده مادر خیلی خوبی خواهی شد.
خدا کنه مادر خوبی بشم!
شاد باشید وسلامت
گلم من رمزم و به هم لینکی هام میدم..لینک کنیم؟؟؟؟
خریدات مبارکت باشه عزیزم
کاش همسری منم یه کم ازاین کارابلدبود
بچم اصلااستعدادسورپرایزکردن نداره
همیشه شادباشی آبجی گلم
اون کامنت بی اسم من بودم
salam duste khubaam
chetori?
delam vasat tang shodeeeeeee
kojai?
chera nemiai pisham
عزیزمیییییییییییی
این چن وقت چندین بار اومدم بهت سر زدم
خوبی؟از کارو بار چه خبر؟
ای جونم رها جون حسابی خوش میگذرونین با آقا نوید دیگهراستی اگه عکس از خودت گذاشتی خفرم کنی ها خیلی دوست دارم ببینمت.بووووس
سلام رهاااااااااااااایی
مبارکت باشه همه کادوهات
میگم چرا شعر شووری رو نذاشتی
زودی بیا بقیه خاطرات رو بنویس
رها جونم
خیلی خیلی منتظرم که آپ کنی.یه آپ کوچولوت ما رو یه عالمه خوشحال می کنه
لینک شدی عزیزم..به جمع دوستان من خوش اومدی
اوووووو
پس شما هم عقد هستید !!!!
به هرحال مبارک باشه
عزیزم زنده باشی و در کنار هم خوشبخت ولی گلم ننوشتی چند سالتونه