سلام به همه ی دوستام که جدی جدی دلم براتون تنگ شده بود....
میدونم که بازم دیر اومدم و بعضی از دوستان هم حسابی دعوام کردن وصد البته که
من خیلی گناه داشتم!
آخه در راستای همون قضیه
ی مریضی و افسردگی بعدش دیدم ننویسم
بهتره چیه دو تا پست قبلی یکی از مشکل نوشتم و یکی از آنفلانزا!
آخه چیه
خب؟!!! تو این مدت اتفاقای خوبیم برام افتاده ولی خدا نکنه آدم روحش مریض باشه!
همه چی به نظر آدم مسخره میاد...
شبا خیلی زود خسته می شدم و حالت تهوع شدید که
واقعا بی حالم میکرد...
ای بابا نمی خوام مثلا این چیزا رو تعریف کنما! خب حالا
چندتا از اتفاقا رو تیتروار مینویسم. قولم میدم که زودترم بیام آخه خدا رو شکر
حالم خیلی بهتره.
-شب یلدای امسال مث همیشه دور هم جمع نشدیم آخه من مریض بودمو همه میترسیدن
بچه هاشون از من بگیرن فقط یکی از خواهرام اومد که زیادم نموندن با
داداشم(زنداداشمینا واسه عروسشون عیدی برده بودن با اینکه سال دوم بود که نامزد
بودن)
خانواده ی نویدم پارسال واسه من عیدی آوردن ولی امسال چون سال دومه نیاوردن
کلا از اواسط امسال من پیچیده شدم!
از اینا بگذریم شب یلدا من حالم خوب نبود و
اواسط مریضیمم بود نوید واسه اینکه حالم بهتر بشه گفت باید بریم خرید منم کلی مسکن
خوردم که فقط بتونم صاف راه برم... خلاصه رفتیم و پالتو خریدیمو نوید هی میگفت شال
بخر بوت بخر کیف بخر(بچم میخواست منو شاد و سرحال کنه) ولی من دیگه نمیتونستم راه
برم و برگشتیم خونه کلی همه گفتن پالتوت خیلی خوشگله!
چند وقت بعدش رفتیم دیدیم ای
بابا همه جا رفته تو حراج و پالتوی منم کلی قیمتش اومده بود پایین(60 تومن پایین
تر)از ناراحتی داشتم منفجر میشدم
آخه تا اون روز حتی یکبارم پالتومو نپوشیده بودم
همش مریض بودمو تو خونه خب میتونستم کلی ارزونتر بخرمش بعدا!
زنگ زدم به نوید گفتم
و اونم کلی دلداریم داد که ای بابا مهم نیست مهم اینه که تو پالتوت و دوست داری و
تو هدفت استفاده از پالتوست چه فرقی میکنه چند خریده باشی و از این حرفا تا
بالاخره آروم شدم !
خدا رو شکر که شوهری به این خوبی دارم
و با این که این قضیه
خیلی برام زور داشت ولی خدا رو شکر که پالتومو دوست دارم!
-شوهر خواهرم رفته هند و خواهرم اومده خونه ی ما خیلی خوشحالم کلی بهمون خوش
میگذره دخمل گلشم که دیگه نگو دیوونم کرده اینقده نازه! نمی دونم وقتی دامادمون
برگرده و اینا برن خونشون من چقده گناه دار میشم! ما قبل از ازدواج از صبح تا شب
باهم بودیم و فقط وجود نوید بود که ازدواج این خواهرمو برام آسون کرد(اون موقه با
نوید دوست بودیم)!
-یکی از آخر هفته ها رفتیم قزوین و خونه ی خواهرشوهری که دختر عمه و دختر دایی
شووریم اومدن اونجا! تا صب گفتیم و خندیدیمو کلی بهمون خوش گذشت . ولی دیگه تو این
مدت من قزوین نرفتم و نوید تنها رفت خیلیم بهم اصرار کرد ولی نرفتم ولی گفتم بذار
بهتر بشم بعد برم!
-یه آینه شمعدون خیلی خوشگل تو تیراژه دیدم که عاشقش شدم و دوست دارم بخرمش
میدونم تا عروسیمون خیلی مونده ولی خب ازش خوشم اومده چی می شه اگه الان بگیرمش؟
قول میدم بذارم تو اتاقم و روشم بپوشونم خب! به نظرتون زشته اگه الان عنوان کنم؟
-یه شب با مامانم رفتیم تیراژه و کلی چیزای تزیینی خوشگل واسه خونه ی آیندم
انتخاب کردم و هروقت که خونمون معلوم بشه چقده و چه شکلیه می خرمشون! یه دونم ام
گلدون سرخابیه خوشمل واسه تو آشپزخونم خریدم گفتم که میخام آشپزخونم و سرخابی کنم!
مامانم میگه از بعد از عید میریم به صورت جدی جهیزیه میخریم!
ذوق مینمایم....
ایشالا که زودتر مریضی خوب بشه عزیزم
پالتوت هم مبارک باشه
و ایشالا بسلامتی همه ی وسایلایی که دوس داری رو هم بخری
مرسی گلم...
ای جانم...دخترمون الان حالش بهتره

یه توصیه خواهرانه بکنم بهت عروس خانوم؟یه سربه پاساژهایه شوش بزن.باور کن تیراژه فقط پوله مغازه هاشونو میگیرن.تو شوش هم از همونا هست البته ارزونتر
حتما گلم... مرسی از راهنماییت...
پالتوت مبارکه خانومی...ایشالا جهیزیه ت خوشگل و ناز در بیاد با سلیقه ی ماهی که داری..
راستی به چه اسمی لینکت کنم؟
مرسی گلم.
به اسم وبلاگم...
چرا عزیزم میام خانمی...
سلام خانوم خوشحالم خوب شدی خوبه تنها نیستی منم عاشق خواهرزاده هام هستم واقعا دوست داشتنی هستن انشالله وسایل جهیزیه ا م میخری واسه اینه شمعدونم هرچه زودتر بگیری به نفع همسرت هست ممکنه گرون بشه منم هنوز نخریدم
راست میگی...
سلاااااام
آیا می تونیم باهم دوست باشیـــــــــم
معلومه خانمی...
خوب بگذریم اما زیاد خودتو حرص نده بی خیال بشو
آخی چه باحال !

من جهیزیه نخریدم . فکر کن از ایران باید بار می کردم می آوردم اینجا
نمی دونم چه طعمی داره خریدنش ... امیدوارم خوش بگذره
نازی....
مرسی گلم...
لینکوندم رها خانوم
منو به اسم نفس و آقایی بلینک و بهم خبر بده..
راستی.وقتایی که آپ میکنی بهم خبر بده
باشه عزیزم....
ممنونم از همدردیت .خوشحال شدم که اومدی.
ایشالا خوشبخت شی عزیزم.از این پالتو ها اینقدر میاد و میره...غصشو نخور.عروسیت اگه خیلی دیره صب کن بذار شاید تا اون موقع مدلای قشنگتر بیا.رنگ سرخابیم خیلی قشنگ میشه به شرط اینکه بدونی چی رو با چی ست بنمایی.
مرسی عزیزم....
سلام رها جون
از آشناییت خوشوقتم ... ممنون که بهم سر زدی
خیلی هم خوب مینویسی ... ایشالا هر چه زودتر برید خونه ی خودتون
خوشحال میشم بازم بهم سر بزنی
قربونت عزیزم...
سلام عروس خانم چندتاازپستاتو خوندم خیلی عشقولانه با نوید آشنا شدی بیچاره هفت خوان رستمو رد کرده تاجواب بله ازت گرفته.من تازه وبلاگ درست کردم دوست تازه نمیخای؟؟
آره طفلک....
معلومه که دوست تازه میخام ...
نسیم ... این روزها...
توبهتری عزیز دلم ؟
مرسی عزیزم خوبم خدا روشکر...
سلام رهای خوبم
حالت چطوره ؟
بعضی از وسایل طبقه پایین تیراژه خیلی خوبه منظورم زیر همکف پله از طرف چپ به اونجا هم یه سری بزن
چه عجب خانمی...
مرسی گلم اونجا هم سر زدم خوبه وسایلاش...
از الان یه جفت کفش پولادین بخر واسه خرید جهیزیه
البته دمپاییش بهتره
منم از این بلاها سرم اومده که یه چیز بخرم و بعداْ ارزونترش به تورم بخوره
به نظر منم الان بخری بهتره
فکرت هم راحتره
مرسی عزیزم...
سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام خوبی؟
لباس نخریدم
میخری عزیزم غصه نخور...
nemidunam nazar ke gozashtam engari parid az bas ke in interenet shuresho dar ovorde hey ghato vasl mishe.

bebakhsh ghor zadam:p
salame dobare khubi?
kheili khoshal shodam ke halet behtar shode.
ishala hamishe salamato shad bashi pishe hamsaret.
rastiii jahiziehatam ishala ba saligeye khubi ke dari migiri koli khosh behalet
babate gheibate tulaniam ke dashtam bebakhsh mano.
akhe dargire emtehana budim
مرسی عزیزم... خوشحالم که برگشتی...
وای اگه من اینکارو کرده بودم تا یه هفته خواب نداشتم همسری هم حتما کلی برام سخنرانی می کرد در این مورد امیدوارم بتونی هر چی دوست داری برای جهیزیه پیدا کنی راستی من کاشی و سرامیک آشپزخونه م رو کرم انتخاب کردم به نظت با چه رنگ کابینی ست می شه؟
مرسی عزیزم...
چون کرم انتخاب کردی همه ی رنگا بهش میاد چون کرم رنگ خنثی به حساب میاد... اگه خونه ی شاد میپسندی از رنگای جدیدی که اومده استفاده کن مث سبزای تند یاسرخابی و اگه دوست داری آشپزخونت سنگین باشه قهوه ای کن که کرم قهوه ای نمای قشنگی باهم داره...
سلام خوبی


خب نمیشه که همیشه اینجوری میشه یه چیز ارزانتر
پالتوتم مبارکه
الان بخر دیگه
آپم با قسمتی که خیلی سخت و درد آور بود واسم منتظرتم و در پناه حق باشی عزیزم
مرسی که خبرم کردی...
رهای گلم بی نهایت ازت ممنونم که تو مدت کمرنگ بودنم تنهام نذاشتی. برام ارزشمنده...
آره زودتر خرید جهیزیه ات رو شروع کن. یادمه سابق بچه های وبلاگی بهم میگفتن تو چرا اینقدر زود شروع به خرید کردی؟ بذار همه رو یه ماهه بخر. اما حالا انصافا هر جیزی تو جهیزیه ام خریده ام میشه گفت عالی بوده. جرا؟ چون با صبر و حوصله و مدت ها گشتن و مقایسه کردن و مشورت کردن خریدم. اما زن عموم که داره یه ماهه جهیزیه میخره خیلی ناراحته و میگه اصلا نمی تونم با وسواس و وقت گذاشتن خرید کنم. هر چی هم میخره بعد از چند روز پشیمون میشه. چون فرصت گشتن و مقایسه نداره.
حق با توِیه عزیزم... مرسی از راهنماییت..
لینکیدمت دوستی
منم...
سلام
رهااااااااااایی
نمی خوای اپ کنی خیلی وقته نیستی
اومدم عزیزم...
مرسی عزیزم.